نگاهی به روابط پهلوی با رژیم صهیونیستی
تاریخ انتشار: ۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۸۰۸۹۰
جریان اپوزیسیون ایرانی هر روز بعد جدیدی از حماقت خود را به نمایش میگذارد. در این میان رضا پهلوی، دیکتاتورزادهای که سعی دارد خود را لیدر اپوزیسیون معرفی کند، بیشترین مقدار از حماقت را به نمایش گذاشته است.
پس از آنکه پروژه «وکالت» سلطنتطلبان که طی آن از مردم میخواستند رضا پهلوی را بهعنوان نماینده خود در دوران گذار از جمهوری اسلامی معرفی کنند با شکست مواجه شد، آنها پروژه جدیدی را برای جلب توجه به پهلوی آغاز کردند که فضاحت بارتر از مورد قبلی بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
۲۸ فروردین رضا پهلوی به سرزمینهای اشغالی سفر کرد. او در حساب توییتری خود در این باره نوشته بود: «در راه اسرائیل هستم. هدف من از این سفر، ابلاغ پیام دوستی ملت ایران و ادای احترام به قربانیان هولوکاست همزمان با روز یادبودشان است. میخواهم مردم اسرائیل بدانند که جمهوری اسلامی نماینده مردم ایران نیست. پیوند دیرین میان دو ملت ایران و اسرائیل میتواند دوباره برقرار شود و به هر دو ملت سود برساند. به اسرائیل میروم تا نقشم برای ساختن آن آینده روشنتر را ایفا کنم.»
پهلوی در حالی خود را نماینده مردم ایران خوانده و گفته است به اسرائیل میرود تا نقش خود برای ساختن آینده روشن را ایفا کند، که حتی در همراه کردن دیگر گروههای ضدایرانی با خود نیز عاجز است. چه آنکه پویش شکست خورده «من وکالت میدهم» نیز با استقبال اپوزیسیون همراه نبود. از همین رو سفر او به سرزمینهای اشغالی نیز با انتقادات گسترده دیگر افراد و گروههای ضدانقلاب همراه بوده است.
اما به بهانه این سفر رضا خالی از فایده نخواهد اگر به بازخوانی روابط پدر دیکتاتور او با رژیم صهیونیستی بپردازیم؛ روابطی که بیش از آنکه در جهت تامین منافع دو طرف باشد، در خدمت منافع اسرائیل بود.
در سالهای سلطنت پهلوی دوم، ایران تحت نفوذ سیاسی، اطلاعاتی و نظامی دولتهای بیگانه بود. علاوه بر آمریکا و انگلیس، رژیم صهیونیستی نیز به اعمال نفوذ در ایران میپرداخت.
روابط رژیم پهلوی و رژیم صهیونیستی، پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ آغاز شد و در ادامه، ابعاد مختلف گسترش یافت. پس از این کودتا و تحکیم و تثبیت قدرت توسط محمدرضا پهلوی، دست او برای گسترش همکاری با کشورهای متحد آمریکا در منطقه و البته رژیم صهیونیستی، افزایش پیدا کرد؛ بنابراین با تمایل آمریکا روابط تهران و تلآویو در حوزه نظامی آغاز شد. از همین رو پای نظامیان صهیونیسیتی به ایران باز شد و همین امر زمینه را برای همکاریهای نظامی گسترده دو طرف، ملاقاتهای طرفین در سطوح عالی نظامی و انعقاد قراردادهای دوجانبه آماده کرد.
کلاه اسرائیل بر سر محمدرضا پهلوی
در دهه ۵۰ و درحالی که آمریکا میزان فروش سلاح به رژیم پهلوی را محدود کرده بود، محمدرضا پهلوی آغاز پروژه مشترک موشکی با اسرائیل را، به دور از چشم ایالات متحده آمریکا در دستور کار خود قرار داد. این پروژه که اسمش «گل» بود، برای توسعه برد مفید نسخه جدید سلاحها و موشکهای ضد کشتی گابریل و بکارگیری آنها در محدودة (۱۵۰ تا ۲۰۰ کیلومتر) آغاز شد.
در همین راستا و در سال ۵۵، حسن طوفانیان معاون وزیر دفاع رژیم پهلوی، در سفری که به سرزمینهای اشغالی داشت، به دیدار موشه دایان، وزیر جنگ وقت اسرائیل رفت. در این جلسه، طرف ایرانی با ابراز نگرانی از توسعه فناوری موشکی هند، پاکستان و عراق، خواستار انعقاد قرارداد موشکی با رژیم صهیونیستی شد. یکسال پس از این ملاقات، ایران مبلغ ۲۸۰ میلیون دلار حاصل از فروش نفت خود را به این پروژه اختصاص داد.
روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در گزارشی که در فروردین ماه ۶۵ در رابطه با این موضوع منتشر کرد، نوشت: این پروژه یکی از شش قرارداد نفت در برابر اسلحه بود که در ۱۹۷۷ در تهران توسط محمدرضا پهلوی و شیمون پرز وزیر دفاع وقت اسرائیل امضا شد.
رونن برگمن نویسنده مطرح صهیونیستی در کتاب «سه دهه جنگ با ایران» طی مصاحبه با مقامات ارشد نظامی اسراییل به موضوع سوءاستفاده رژیم صهیونیستی از قرارداد موشکی با پهلوی، به نقل از مقامات وقت وزارت جنگ اسرائیل مینویسد: «در حالی که مقامات وقت ایران از این پروژه و به تصور خود پیشبرد آن حتی دور از چشم آمریکا خرسند بودند، اسراییل به دقت آنان را جهت تأمین منافع خود فریب داده بود. بر اساس نقشه اسراییل، ایران در جریان این پروژه برخلاف تصور مقامات عالی ایران تنها به تکنولوژی از رده خارج دست مییافت، اما اسراییل خود از سرمایه یک میلیارد دلاری ایران برای ساخت نسل جدید تسلیحات اختصاصی برای خودشان استفاده میکرد. در ایران با ما مانند پادشاهان رفتار میکردند. میزان تجارات ما با آنها بسیار بالا بود. بدون روابط ایران ما پول کافی برای توسعة تسلیحاتی که در حال حاضر در خط اول دفاع دولت اسرائیل هستند را نداشتیم.»
بنابر گزارش موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، در سال ۱۳۳۶ و در ابتدای رابطه پنهانی بین رژیم پهلوی و رژیم صهیونیستی، نمایندگان ایران و اسرائیل در تلآویو قرارداد فروش نفت ایران به بهای هر بشکه ۳۰/۱ دلار را منعقد کردند. از آنجا که این قیمت بسیار ارزانتر از قیمت نفت در بازار جهان بود، این قرارداد بهشدت مورد استقبال و خوشحالی بن گورین، نخستوزیر وقت اسرائیل، قرار گرفت. یک سال بعد، بن گورین، لوی اشکول را به ایران اعزام کرد و پس از ملاقات با شاه و مذاکره با مقامات، میزان صادرات نفت ایران به اسرائیل با قیمتی نازل، دو برابر شد. همچنین در شهریور ماه ۱۳۴۶، پس از مدتی از این قرارداد شیرین برای اسرائیلیها، مئیر عزری به نمایندگی از اسرائیل به حضور شاه رسید و موافقت وی را برای کشیدن یک لوله نفتی از بندر ایلات در ساحل دریای سرخ تا بندر اشکلون در ساحل دریای مدیترانه گرفت. این خط لوله به طول ۱۶۲ مایل بود که اعتبار پولی آن از طرف ایران تأمین شد. در ادامه این بذل و بخششهای رژیم پهلوی به اسرائیل، پس از سال ۱۳۵۴ و طرح صلح خاورمیانه توسط کارتر و عقبنشینی اسرائیل از میدان نفتی ابوردیس در صحرای سینا، ایران متعهد شد همه نیازهای نفتی اسرائیل را با قیمتی پایینتر از بازار جهانی تأمین کند. طبق آمار موجود، ایران در سال ۱۳۵۷ تعهد داشت که روزانه ۹۶ هزار بشکه برای مصارف داخلی اسرائیل نفت صادر کند.
منبع: ایرنا
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: رضا پهلوی اسرائیل رژیم صهیونیستی محمدرضا پهلوی رژیم پهلوی رضا پهلوی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۸۰۸۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شکست ائتلاف ضدایرانی
زمانی که ایران۱۳آوریل بیش از۳۰۰موشک وپهپاد به سمت رژیمصهیونیستی پرتاب کرد، اردن به کمک این رژیم آمد. گزارشهای اولیه حاکی از کمک چند کشور عربی دیگر به رژیمصهیونیستی است؛ تلاشهایی که آنها بعدا تلاش کردند رد کنند. با وجود این، گروهی از سران رژیمصهیونیستی و همچنین برخی ناظران در واشنگتن، این اقدامات را نشانهای از تغییری بزرگ تفسیر کردند.
استدلال بر این بود کشورهای عربی در صورت افزایش درگیری با ایران، در کنار رژیمصهیونیستی خواهند ایستاد. هرزی هالوی، رئیس ستاد کل ارتش این رژیم مدعی شد حمله ایران فرصتهای جدیدی برای همکاری در غرب آسیا ایجاد کرده است. مؤسسه مطالعات امنیت داخلی رژیمصهیونیستی نیز ادعا کرد، ائتلاف منطقهای و بینالمللیای که در رهگیری موشکهای ایران به سمت رژیمصهیونیستی مشارکت داشتند، ظرفیت ایجاد ائتلافی منطقهای را علیه ایران نشان میدهند. دیوید ایگناتیوس، ستوننویس واشنگتنپست گفت: این تغییری بالقوه برای رژیمصهیونیستی است؛ تغییری که به منطقه شکل جدیدی میدهد. با وجود ارزیابیهای خوشبینانه، درک درستی از پیچیدگی چالشهای منطقه وجود ندارد. بدون شک، با توجه به ماهیت بیسابقه درگیریهای نظامی میان ایران و رژیمصهیونیستی در ماه آوریل، ممکن است راهبرد آینده رژیمصهیونیستی در قبال ایران، ملاحظات منطقهای بیشتر باشد، اما واقعیتهای موجود در منطقه که مانع همکاری اعراب و رژیمصهیونیستی میشود، بهطور قابلتوجهی تغییر نکرده است. حتی پیش از حمله هفتم اکتبر ۲۰۲۳ میلادی، حماس و جنگ متعاقب رژیمصهیونیستی در غزه، کشورهای عربی امضاکننده توافقنامه ابراهیم درسال۲۰۲۰ میلادی از حمایت بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیمصهیونیستی، گسترش شهرکسازیهای رژیمصهیونیستی در کرانه باختری و نیز مدارای وی نسبت به تلاشهای وزیران راستگرا برای برهمزدن وضع موجود در قدس ناامید شده بودند.
سران عرب، محتاطتر از گذشته
پس از آغاز عملیات نظامی رژیمصهیونیستی در غزه در اکتبر ۲۰۲۳ میلادی و موج اعتراضات در سراسر غرب آسیا، سران عرب با آگاهی از اینکه همکاری آشکار با رژیمصهیونیستی میتواند مشروعیت داخلی آنها را به خطر بیندازد، حتی محتاطتر از گذشته در حمایت علنی از این رژیم عمل کردند. همچنین در واکنش کشورهای عربی به دور جدید رویارویی ایران و رژیمصهیونیستی نشانهای از تغییر مواضع دیده نمیشود. کشورهای عربی همچنان بهدنبال متعادل کردن روابط خود با ایران و رژیمصهیونیستی، حفاظت از اقتصاد و امنیت خود و مهمتر از همه جلوگیری از درگیری منطقهای گستردهتر هستند. آنها همچنین پایان دادن به جنگ فاجعهبار در غزه را بر رویارویی با ایران در اولویت قرار خواهند داد. با وجود این، با افزایش تنش میان ایران و رژیمصهیونیستی، اشتیاق کشورهای عربی برای سرعت بخشیدن در ادغام منطقهای رژیمصهیونیستی بیش از هر زمان دیگری به تمایل صهیونیستها برای پذیرش تشکیل کشور فلسطین بستگی دارد.
وابستگی به آمریکا؛ بلای دولتهای عربی
تلاشهای کشورهای عربی برای مقابله و دفع حملات موشکی و پهپادی ایران بهطور قطع ناشی از تمایل آنها برای حفظ روابط با آمریکا و نه نزدیکتر شدن به رژیمصهیونیستی است. از زمان آغاز عملیات رژیمصهیونیستی در غزه، سران عرب از ناکامی جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا در مهار نسلکشی رژیمصهیونیستی شگفتزده شدهاند. با وجود این، همچنان به دنبال گسترش همکاری با واشنگتن هستند، زیرا هیچ جایگزینی برای نوع امنیتی که آمریکا حفظ میکند، نمیبینند. کشورهای عربی به این نتیجه دست یافتهاند نزدیکی، بهترین راه تعامل با ایران است. جنگ غزه همچنان موضوع و اولویت فوری منطقهای است و کشورهای عربی در تلاش برای دستیابی به توافق صلح با کمک دولت بایدن هستند. در هر صورت کشورهای عربی حوزه خلیجفارس تعامل نزدیکتری با تهران دارند و بهخوبی آگاه هستند نزدیکی و همسایگی آنها با ایران در معرض نفوذ تهران قرارشان میدهد. در ماههای آینده به احتمال زیاد کشورهای عربی تلاش خواهند کرد سیاست متوازنسازی را حفظ کنند و خود را از اقدامات تهاجمی بیشتر رژیمصهیونیستی دور نگه دارند. در صورت ادامه افزایش تنش میان ایران و رژیمصهیونیستی، احتمالا آنها تمایل کمتری به حمایت از عملیات رژیمصهیونیستی داشته باشند. بهمرور زمان هزینههای داخلی حمایت آشکار از رژیمصهیونیستی برای آنها احتمالا افزایش خواهد یافت، بهویژه اگر نیروهای صهیونیستی وارد رفح شوند.
الگوی کشورهای عرب برای حفاظت از منافع خود
کشورهای عربی حوزه خلیجفارس بر این باورند برقراری گفتگوهای دیپلماتیک مستقیم، ارائه مشوقهای اقتصادی و دیپلماسی پشتپرده با تهران امنترین راههای حفاظت از منافعشان و جلوگیری از سرایت درگیری است. صرفنظر از شدت درگیری ایران و رژیمصهیونیستی، بهنظر نمیآید کشورهای عربی از این اشکال تعامل عقبنشینی کنند. تلاش آنها برای توسعه روابط با ایران از زمان آغاز جنگ غزه بیشتر شده، درحالیکه تلاشها برای عادی سازی روابط با رژیمصهیونیستی متوقف شده است. کشورهای عربی همچنان درزمینه دفاع موشکی با واشنگتن همکاری خواهند کرد، اما این همکاری مستلزم هماهنگی مستقیم قابلتوجهی با رژیمصهیونیستی نیست. همچنین بهزودی به سطح اتحاد دفاعی رسمی نخواهدرسید؛ این موضوع نیازمند همسویی بهتر سامانههای دفاعی کشورهای عربی و همچنین اعتماد بسیار بیشتر است که هر دوی این موارد درغرب آسیا وجود ندارد و ایجاد آن زمانبر است.
ضرورت تعدیل دیدگاه جهانی
در صورت ادامه افزایش تنش میان ایران و رژیمصهیونیستی، کشورهای عربی تمایل کمتری به حمایت از رژیمصهیونیستی خواهند داشت. کشورهای عربی بهویژه حوزه خلیجفارس به احتمال بسیار زیاد با هرگونه حمله مستقیم به ایران که میتواند چشمانداز اقتصادی شکننده منطقه را بیثبات کند یا به ضدحمله ایران در خلیجفارس منجر شود، مخالفت خواهند کرد. کشورهایی عربی گرچه علاقهمند به حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن هستند، اما نمیخواهند به بلوکی بپیوندند که آشکارا علیه ایران و حامیان جهانی آن، مانند روسیه کار میکند. آنها ترجیح میدهند روابط متعدد منطقهای و جهانی را متوازن، نه اینکه پلها را خراب کنند. جهان باید انتظارات خود را در زمینه همکاری نزدیکتر میان کشورهای عربی و رژیمصهیونیستی تعدیل کند. برگزاری گردهماییهای منطقهای با سطح اهمیت بالا که آشکارا نشاندهنده تعامل سیاسی کشورهای عرب با رژیمصهیونیستی باشد، تا زمانی که صهیونیستها جنگ علیه غزه را خاتمه ندهند، محتمل نیست. تا آن زمان، تلاش کشورهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی با رژیمصهیونیستی نیز محدود خواهد بود.
منبع: روزنامه جام جم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی